رسانه های لگام گسیخته - وآیندهء ملت !
جلال پیروز جلال پیروز

  

همانگونه که از نام رسانه پیداست – یکرسانه در جایگاه   با اعتبار  نشر و پخش   رویدادها -  پیامها واز جمله  رهنمودهای بااهمییت و حیاتی  رهبریی دولتی  دربرابر نیازمندیهای عامه و ملت  موقعییت دارد .

           وقتی کلمهء نشرات  و مردم   مطرح بحث قرار میگیرد   اهمییت منبع نشرات  دهنده و مسئو لییت های ملیی آن  سر از دریچهء مسئولییتهای ملی رسانه برای جامعه بدر میکند .  یعنی درین حالت هر آنچه  برای عام به نشر سپرده میشود  حتمیست  که از کانال و مرکز  تصمیم گیرنده (ارگانهای دولتی و حکومتی) با در نظر داشت  حفظ مناسبات – کلتوری  پسندیده و   مناسبات فرهنگی - باورها و عقاید دینی وشرعیی جامعه  و حتی   نظم و دسپلین پذیری مردم در برابر فیصله های دولتی و حکومتی  – ازطریق رسانهء مسئول به توده ها انتقال گردد – و بهمین ترتیب دولت و حکومت آنچه را ازطریق رسانه  بخورد مردم میدهند  منتظر انعکاسات آن بوده  درصورت لزوم  تصامیم لاذم دیگری اتخاذ میکنند-  تا توانسته باشند  سوالات گنگ  و تحلیل ناشده را  برای اقناع وروشنایی اذهان عامه حل   وملت را از بیراهه روی  نجات بخشند و  درمسیری روان و رهنمایی کنند  که سلامتی اندیشوی - صلح ودوستی وتلاش برای پیشرفت های مدنی درقبال آن میسر  باشد.

           وزارت اطلاعات و فرهنگ کشوری که به رشدسالم  جامعهءخود اهمییت وجدانی میبخشد  به صفت انتقال دهنده و تحلیل کنندهء  پالیسی تربیتیی مردم  بین مردم ودولت  قرارداشته  مثل عقربهء ساعت  زمانرا تعقیب واوضاعرا کنترول  میکندو نتایج را به مقامات تصمیم گیرنده ارجاع مینماید – و همچنان  همواره درتلاش میباشد برنامه های قابل نشر را  چه در رسانهء تصویری  و چه در رسانه های  کتبی و عرصه های هنری  یکایک کنترول  نموده از مسئولین نشراتی  پرسش بعمل میآورد  .چنانچه تا جاییکه دیده میشود رسانهء تلویزیونیی ملی افغانستان  روی همرفته با وجودیکه با  کاستیهای اقتصادی بیشمار دست و گریبان است   وظایف یک رسانهء ( مادر) را بوجه احسن ایفا میکند  چنانچه  همه مردم  آگاه و مخصوصا" افغانانیکه خارج از کشور بسر میبرند  از طرز پرداختها و نشرات آن اظهار رضاییت میکنند  و میگویند  این رسانه تقریبا" همه نورمهای  رسانه ای را  همگام با تمامی  ارزشهای اجتماعی ایفا و مسئولییتش را بخوبی درک و  با احتیاط تمام  مراعات مینماید   و اما .

            اصطلاح  ( یکبام و دو هوا) در افغانستان خیلی معروف  است  و ما میتوانیم این اصطلاح را بین کارکرد تلویزیون ملی و سایر تلویزونهای صادرشده از کانونهای غیرملی  و (متخاصم بر شگوفایی) و بقای عزت ووحدت ملت افغان برشماریم و به ارزیابی بگذاریم.

            یک مکتب و بازار  را درنظر میگیریم  - هرگاه بازار  را که محیط گشت عامه است  تحت کنترول قرار ندهیم   آنچه معلمین ومسئولین مکتب به فرزندان جامعه تدریس میکنند  -  اثر تدریس ایشان صرف در چارچوب  مکتب برای مدتی  باقی خواهدماند  وقتی شاگرد  ازمکتب برامده وارد محیط عامه میشود  آنچه معلم ازخون جگر بخوردشاگرد داده است همه درحاشییه قرار میگیرد وآرام آرام اهمییت تربیهء مکتب  حتی در داخل مکتب  به کمرنگی و بیرنگی گراییده زحمات  معلمین به صفر ضرب میخورد  – درینجا لاذم میآید یک مقوله را که اشخاص خبیر  وو طنپرست خوبتر بان شناهستندآشنا آشنا هستند یادآوری شود. (اگراخلاق و سجایای انسانی افراد جامعه  زادهء محیط  است  پس لاذمیست که محیط زیست آدمهارا را انسانی بسازیم ) و ازانجاییکه وزارت اطاعات و فرهنگ  مکلف است  ازطریق برنامه های موئثر فرهنگی همه وزارتخانه هارا و بخصوص وزارت امور تعلیم و تربیه را دربخش تطبیق پلانهای مطروحهء شان  همچون یک مدرسهء خیلی جذاب  دلچسب وبااعتبار ممد باشد -  که متاسفانه  دیده میشود  وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور  قطع نظر از یگان فعالییت هاییکه در بخش باستانشناسی و آثار تاریخی  از خود نشانمیدهد  - در بخشهای دیگرزندگی اجتماعی  کاملا" در رکود قرار دارد گویی  مسئولین وزارت اطلاعات تاکنون ندانسته اند  مسئولییت این وزارت چه مطالب میباشد – این بدین معنی است که افراد کارآزمودهء مسلکی در بخشهای مهم و کلیدی وزارت اطلاعات  وجود ندارند  و فقط  با پوشیدن لباس فاخره  و خواندن اشعار بیدل تدویر مجالس و سخنرانیها - وعده های غیر عملی به مردم - و سواری موترضد گلوله و بادیگاردهای متعدد میخواهند نقش  مسئواییت شانرا خلاصه نمایند . درحالیکه باید بدانند  مسئولییت وزارت  اطلاعات و کلتور  کشوری-  که ازاثر ( جنگها و اختلافات فیمابین جهالت قومی وسمتی و دشمنان قسمخوردهء خارجی ) درطول بالاتراز سه صدسال  در رنج وعذاب اخته بوده است  با این شیوه که  دروزارت  بدون اطلاعات  شان جریان دارد  نه کسی وظایفش را تشخیص میدهد و نه کسی دربرابر هیچ عملکردی  جوابگو است-  علاوتا"  شخص وزیر  و روئساء و معین صاحبان   شبها غرق بدمستی دعوتهای  تشریفاتی و پروتوکولیک هستند  نمیتوانند  بدبختیهای ملترا دربخش مسئولییتهای خود  پایان ببخشند  .  درحالیکه  باید توجه داشته باشند  که درچنین شرایط اول وطنپرستی و خدا ترسی باطنی  مطرح است ودوم فداکاری صداقت و مبارزهء بی امان دربرابر ناملایمات برای  عوض بخشیدن به اعتماد مردم .

              حدود سه  سال قبل برحثب تصادف با آقای  وزیر برحال اطلاعات و کلتور امروزی  افغانستان  دیدار کردم وبنابر روابط شخصییکه  بین ما وجود داشت  -  از اضافه رویهای تلویزیون های شخصی  که در هر قدم وهربرنامه مردم را به بیراهه میکشانند – شکایت آمیز و مشورت گونه  یادآورشدم – درحالیکه  باورم اینبود  که موصوف  حقایق را  برملا خواهدکرد و خواهد گفت که دست بازیهای خارجیها  اسباب  این بد بختیهاشده – برعکس  ازپیشنهادم خوشش نیامده آنرا برحیثییت خویش توهین شمرده خواست به جوابم  طرفه برود و مرابا یک جمله  به عقیدهء خودش  اقناع کند –  بنا" گفت: ( دیموکراسیست  ! و من نمیتوانم جلو این روند را که نیازمردم است بگیرم) – موضوع نزد من حل بود  او به سببی از اعتراف حقیقت انکارکرده بود  که خودش براساس  باور واعتماد  مردم نه  بلکه به فرمایش ولذوم دید  سیاستگذاران بیرونی  افتخار لقب وزیر اطعلاعاترا حاصل کرده بوده است . یعنی  درافغانستان تقررها و مسئولییتها برپایهء مصلحتها و سلیقه های سازمانی  صورت میگیرد- چه شاید جناب شان یک معلم خیلی مهربان و خوب  میتوانستند باشند – مگر وقتی سوال وزارت  و آنهم مهمترین  پست  (اطلاعات و فرهنگ )  بمیان میآید  باید گفت که  اولیای تعین کننده دانسته بودند  که چه کسی را باید درین پست  نصب کنند – چه ایشان میدانند تا  ( کشور را ازنگاه کلتوری و فرهنگی به ضعف مواجه  ولطمه نزنند   - شخصییت ها ی وطنپرسترا توهین و تحقیر نکنند  ارزشهای انسانی را ازطریق نشرات  جمعی به باد بیحرمتی  ندهند -   ابدا"عنان حکومتی  وارادهء مردم را قاپیده نمیتوانند)--  اهل خبره خوب میدانند که این تیوری یک تیوری خیلی موئثر و برنده -  ازآدرس جهانخواران اعصار بشمار میآید – ایشان وقتی درکشورهای عقب نگاهداشته شده هجوم میبرند – افراد ملترا با استفاده ازمحرومییتهای مختلفهء ناشی از جبر تاریخیی که خود برایشان  درطول قرنها سازمانداده بودند  با پیشکش نمودن  زرق و برقهای متنوع و عوامفریبانه  وبازرنگیهای  تیوریک شان  اغوامیکنند – کسی را باپول کسی را با مقام - عده ایرا بامودو فیشن و..... خلاصه هربخش وهرطبقه را مطابق به طرز تفکر وظرفییتش  زیر بار مهربانیهای روباه منشانهء خود قرار میدهند و حتی عقاید مردم را که مقدسترین  پدیده درطول بیشتراز هزارسال  با مردم مابوده به باد قمار و تجارت قرار میدهند  چنانچه  مسابقهء قرائت قرءان  نمونهء بارز ازاین دست اندازی ها بر مقدسات ماست. درحالیکه قمار ازنظر اسلامی یک امر خیلی  شنیع است ( دوستان اسلام پرور امریکایی) ما  درچوکات ابتکارات  تلویزیون آریانا به رهبری آقای بیات برای هربرندهء قرائت قرءان  یکمبلغ بس هنگفت را که شاید درطول زندگیی خود و پدرخود  موفق به حسابکردن چنان مبلغ نشده بوده باشد  به عنوان جایزه -  تخفه  میدهند –  وزارت ارشاد و اوقاف و وزارت اطلاعات و کلتور  کوچکترین واکنشی درزمینه ازخود بروز نداده تلویزیونها هم درینباره حرفی برای گفتن ندارند   و مردم نیز بنا بر عدم دانش و علمییت در امور دینی  و شرعی  حرفی بزبان نمیآورند.  درحالیکه بسیار زیبا -  مفید و اسلامی مینمود  اگر آقای بیات  درصورت داشتن (صلاحییت کامل سیاسی و علمییت کافی بر موضوع)آرزو داشتند  مردم  درمسیر خداشناسی قرار بگیرند – حق خود و دیگرانرا تفریق نموده بتوانند  مسئولییت خودرا در برابر فلسفه وهدفمندی  اسالمییت و انسانییت بخوبی بدانند   عوض براه اندازی چنین مسابقه  بنیاد( قرءانشناسی و قرءانفهمی) را با تحلیل واقعی از دساتیر خداوند برای  بندگانش  ایجاد میکرد ند  تا مردم بلاکشیده ازنابینایی معنوی برامده  مطابق به مفاهیم و هدایات کتاب خدای یکتا -  راه زندگیی انسانیی خودهارا جستجو و پیدا میکردند –  خواندن کتابیکه بزبان عربی  نشر شده  و کسی حق ترجمه و مفهومگیری ازان رابزبان خودش  نداشته باشد – ازقرائت آن درتکمیل عقیدهء اسلامی  منفعتی میسر شده نمیتواند  -چه یکموضوع بکلی غیر قابل انکار است  هرگاه اقلا" یکبار- ملتی  به معنی وهدفمندی  بنیادی وحقیقیی مکتبی که بیشترازهزارسال  آنرا ثبت سینه وورد زبان کرده اند آگاهی پیداکنند و بداند فرق بین حق  وباطل چه میباشد – وخداوند از بندگانش چه چیز مطالبه کرده است    آنگاه کار  اشغالگران ( برادرنما ) ساخته خواهدبود  و مردم  خود برسرنوشت شان حاکم خواهند گشت وخداپرستی ازانروز رونق خوبی بخود خواهدگرفت   . دریغ و صد دریغ بنابر خصومتهای آزمندانهء دیرینهءبیرونیها  اخیرا" دشمنان صلح و صفا بااستفاده از ضعف شعور سیاسی - سادگی و معصومییت مردم   پایه های یک دولت  مقتدر را  با بکارگیری طوطئه ها زیر نام  دفاع از مقدسات اسلامی صدمه زدند  تابه آرزوی سادیستیی شان نایل آیند   چنانچه  دیدیم  همان خداپرستان واقعی بعد از تشکیل دولت   (باصطلاح جهادی)   قرءان مجید را زیر بغل و شمشیر  آدمکشی بدست گرفتند و بدون تفکیک حق ازباطل هرچه آدم بافرهنگ و چیزفهم  درکشور وجود داشت یا به مرمیی تفنگ بستند  و یا  آواره و تاراج کردند   -  مردم را از کلبه های فقیرانهء شان بیرون اندااختند و عماراتی زیر نام زورآباد  برسینهء  خلق  بناکردند و بدوستان خارجیی شان  بارزش ده ها هزار  دالر  بکرایهء ماهیانه گذاشتند .  امروز  ازخون این ملت بیچاره در قصرهای مرمرین به سر میبرند  چوکیهای بزرگ دولتی را به زور اشغال  و متباقی چوکیهارا به بهای بالاتر از صدهاهزاردالر بردزدان همگون خودشان به فروش داده اند – اینها همان  مسلمانانی اند که ادعا میکردند اسلام در افغانستان درخطر نابودیست  - اکنون  میبینیم  ازپول حرام و خیانت  رهسپار  مکه میشوند  قاچاق و ترویج اجباری تریاک  را بیشتر از هر زمان دیگر  برجوانان بیدفاع  تحمیل  و ایشانرا از کار ودرک  احساس مسئولییت دربرابر خود   فامیل و وطن شان بیگانه میسازند . کجاست  رسانهء شخصیی که  برنامه های  واقعا"  موئثر  برضد  جنایات جارییه   طرح و به  مردم تقدیم نمایدو مردم را آگاهی ببخشد که ازحقوق خود آگاه گردند  -  آیا کسی هست  جواب  بامسئولییت بگوید (درعقب این فلمهای سیریالی  انحراف دهنده  هندی  که درچوکات یک تیم منظم تلویزیونهای شخصی سرنوشت مردم را درانحصار گرفته  و مجال نمیدهند   انسان جامعه درمورد آیندهء خود لحظه ای آزادانه وفارغ از دخالت غیر  بیندیشند )– چه سیاستی نهفته است  ؟  وزارت اطاعات و کلتور  دربرنامه های کاریی خویش علیه اینگونه فعالییتهای تلویزیونی(  گماشته )  چه نوع تجویز گرفته است ؟   و چرا  بر نشرات نامطلوب تلویزیونهای  بیرونیی( حاکم برسرنوشت مردم)  موقف  پرسشگرانه نداشته   و صلاحییت کنترول را درخود نمیبیند  ؟   اگر رسانهء تلویزیونی برای رفاه و رشد سالم اذهان جامعه است پس چرا  کودکان- جوانان – نوجوانان و بزرگسالان را در یکصف مچاله کرده اند  ؟   وزارت اطلاعات تاکنون چه تجویزی برای نجات جوانان ازین ورطه  اتخاذنموده است ؟. چرا وزارت اطلاعات دنباله رو شیوهء فلمهای ازقبیل باندهای مافیایی و حوادث مربوط  به قاچاق و تجارت تریاک است – چرا این موضوعرا اجازه میدهد  تااینسطح دامن زده شود درحالیکه موضوع قاچاق تریاک  آنقدر کوچک و پیش پا افتاده نیست  که  افراد عادی و حتی وزارت اطلاعات  بتواند  ازجریان آن جلوگیری نماید – بلکه  این موضوع ازسطح وزارتهای داخله و دفاع و غیره تا بالاها مربوط میشود . بنا" وزارت اطلاعات  بهتر است به فلمسازان جوان  هدایت و مشوره بدهد تا ازهزاران سوژهء دیگری که به کلید موئثر حیاتی مردم  ماننداست  توجه کرده ازاطریق آن جلو بدبختیهای جامعه را بگیرند.- واینکار  مربوط میشود به رسانهء سالم .

            از مدتها بدینسوهمه شاهدیم  که هرزبان و هر اندیشه و مفکوره ای که ازنابسامانیهای مشهود  کشور رنج میبرد از کارکردهای  امروزیی دولت - حکومات -  قضاء وپارلمانهای آن  بااسناد و شواهد غیر قابل انکار  انتقاد میکنند  و شبها ازتریبیونهای مختلف گلو پاره مینمایند  ولی میبینیم گوشی نیست که اینفریادهارا بشنود – کسی این شیوه را چشمپارگی  و پر رویی دولت مینامد -  کسی به ناچاری دولت  دربرابر دساتیر بیگانگان نسبت  میدهد و عده ای میگویند  این تمثیلی از یک دیموکراسیی حقیقی است – درحالیکه به همه واضح است که فرق بین انرشیزم و دیموکراسی  بسیار زیاد بوده  اینرا انرشییزم ماهیگیران میتوان نامداد  یعنی تا آب کانال  باگل وکثافت آلوده نشود  قاپید ن ماهی ازان ناممکن میباشد -  وقتی میتوان دیموکراسی را درجامعه ای مورد بحث قرار داد که حداقل  سی درصد افراد کشور  ازسواد و دانش متوسط برخوردارباشند  و با درایت و استقلال استدلال بتوانند  ازآزادی بیان بهره گرفته و دربیان آن  هدف سازنده ای رادنبال کرده بتوانند  - اگر امروز درحضور  مکاتب خصوصی و پوهنتونهای منفعت جو  میخواهند تعداد وفیصدی   باصطلاح باسوادهای کشور را بالاببررند  - بازهم درنتیجه  آبیست که به آسیاب دشمنان فرومیریزند وازآنطریق سرنوشت کشوررا  بدست اجنبییان قرارمیدهند-  چنانچه  به همه آشکاراست که افراد و شخصییتهای مجرب و تحصیل یافته   یا بنابر بهانه هایی ازکار بر طرف میگردند و یا جبرا" با معاش  افغانی  پذیرفته میشوند -  بالمقابل جوانانیکه کمی با کامپیوتر و زبان انگلیسی  ورود دارند  باوجود عدم تجربه  بمحض داشتن دیپلوم ازیک  مکتب ویا دانشگاه خصوصی   با معاش  دالری و امتیازات خیلی عالی دیگر  بکار گماشته میشوند -  خلاصه حضور مکاتب و مدارس خصوصی و  موئسسات رسانه ای و جمله اشکال تبلیغاتی بیرون  ازافغانستان  همه از یک کوزه آب مینوشند و برای یک هدف فعالییت میکنند – چنانچه  از جنگهای زرگری آقای کرزی  و وزرای منتخب و نامزدش میتوان به حقایق بیشتر  پی برد . 

           درزمانهای سابق  اگر فردی  درمحله ای به نظر میرسید که دولت  ویاافراد دولتی را مورد انتقاد قر ار میداد  بدون ضیاع وقت  حکم( یاغی بودن) را بروی  جاری میکردند و سرشرا روی نیزه ارکنار  بامها ومنازل میگذشتاندند واخطار میدادند : ( وای به حال کسی که دربرابر دولت حرف خلاف برزبان براند ) بدین ترتیب  مردم جرئت نمیکردند  حرکتی ازخود نشاندهند  و یا تشکلی را سازمان بخشند - امروزه ورود دیموکراسی  قلابی درکشور – مشکل  دولتمدارانرا کم کرده – چنانچه میبینیم که احتیاجی به روی نیزه کشیدن کلهء افراد ملی  دیده نمیشود  چه جامعه درپرتو دیموکراسی جعلی و پیش ازوقت خودبخود درگرداب  نابسامانی گرفتارشده  یکی  بدنبال دیگر به نا امیدی و بی باوری تسلیم شده  یابه استعمال موا مخدر ویا به دزدی  و آدمکشی  و امسال آن پناهبرده  غرق گودال  نابودی  میگردند – رسانه های تجارتی وپولساز  که خون ملت را به شیوه های مختلف  چگونه ظالمانه میمکند  هیچگاهی  درین راستا  برای بیداری مردم  کاری نکرده و اگر چیزی به صورت  نمایشی انجام میدهند در عوض آن هزاران راه جدید انحراف جوانانرا  با استعمال تیسس های  ددمنشانهء شان هموارمیکنند  .

         رسانه فشردهء اهداف  ژورنالیزم است و ژورنالیست باوجدان و آگاه  هیچگاهی  آرام ننشسته تاسرحد قربانی  درخدمت خلق بوده هیچ سیاستی را بجز سیاست راستی و درستی  نمی پذیرد – مگر زمانه  سازان سیاست - دارند تعدادی از این  هسته های صداقت را باپول میخرند و یا بااخطار  مجبور میسازند  ازمسیر مردمی بودن برایند - بنا" بدا بحال و احوال  ملتی که دایم سیلیی باورهای  ساده منشانه و انسانیی خویشرا  تحمل میکند.


June 22nd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي